اخبار هیدربین‌المللیتحلیل

چرا از آسمان اربیل موشک می‌بارد؟

اربیل که این روزها نامش با پهپاد و موشک گره خورده، نوپاترین پایتخت خاورمیانه است. در منطقەای که هزارە نوین را با ویرانی پایتخت‌های قدیمی و مراکز شهری عمدە نظیر بغداد و دمشق و حلب و طرابلس و بنغازی و صنعا و بیروت و غزه آغاز کرد، تولد یک پایتحت جدید بی‌گمان رخدادی خارق‌العاده است.

شکوفایی این کهنه سکونتگاه انسانی در سدە جدید در حالی که قرن گذشته را با شهرکی ولایتی با کوچه‌پس‌کوچەهای خاکی آغاز کرد و با شهر بتن و سیمان عصر صدام در دهە نود بە پایان رساند، مصداق این شعر رادیارد کیپلینگ است:

عمر شهرها و تاج‌وتخت‌ها و قدرت‌ها/ از دریچە چشم زمان
بە بلندای عمر گل‌هاست که هر روز می‌میرند
اما همان‌گونه که جوانەهای نو/ نویدبخش سرور مردمانی جدیدند
از دل خاک تهی و مغفول/ شهرها دوباره به پا می‌خیزند

با خاتمە جنگ سرد و پایان تقسیم ساختاری دنیا، نظم بین‌المللی نوینی ظهور کرد که زیرساختارهای منطقەای آن در خاورمیانه، روی خوش‌تری به کردها نشان می‌داد.

کردها که از غایبان قرن نوزده و محذوفان قرن بیست بودند، به لطف این تحولات تا حدی از حاشیه به متن آمدند.
ظهور اربیل به مثابە متروپلی کردی با فرودگاهی پررونق و برج‌های پرزرق‌وبرق و ده‌ها کنسولگری و نمایندگی خارجی، آشکارترین نمود حضور پررنگ‌تر کردها در سیاست و اقتصاد سدە حاضر است.

شکوفایی خیره‌کنندە این کهنه شهر آرمانی کردستان تا قبل از ظهور داعش به حدی بود که آتیەای چون دوبی را برای آن پیش‌بینی می‌کردند: سریع‌ترین شهر دنیا و مروارید خلیج فارس و ویترین برازندە نسل تازە استبداد مصلحت‌گرا در جهان کنونی؛ اما به یقین پایتخت کردستان و مروارید عراق به اندازە دوبی و دوحه و مسقط و جده، خوش‌شانس نیست.
قبل از هرچیز به علت بدبیاری‌های ژئوپولتیک و بیماری‌های تاریخی منطقەای کە در آن قرار دارد‌؛ درست مانند لهستان که همیشه با بیم قیچی شدن به دست همسایگان نیرومندش، آلمان و روسیه روبروست، تقدیر اربیل و اقلیم کردستان هم با آلمان و روسیە خاورمیانە یعنی ترکیه و ایران نوشته شده است.

در سپیدەدم قرن جاری، غرب به رهبری آمریکا آن‌قدر قدرت داشت که به‌تنهایی سرنوشت منطقه را تعیین کند. اما این فقره، مانند هژمونی انگلیس و فرانسه در یکصد سال قبل، دولت مستعجل بود و به زودی متغیرهایی جدید ظهور کردند.
اکنون غیر از آمریکا، روسیه و چین، قدرت‌های منطقەای مانند ایران، ترکیه، اسرائیل و کشورهای عرب خلیج فارس در حال یک بازی مار و پله‌اند.
آخرین نسخە بازی جدید خاورمیانه، جنگ غیرمستقیم ایران با آمریکا و اسرائیل بر سر هژمونی منطقەای است.
تهران در این مسیر، کم‌وبیش بغداد، دمشق، بیروت و صنعا و غزه را با خود دارد.

اربیل مرکزی است که در میانە این پایتخت‌ها به نحوی گیر افتاده: نه کاملا در محور غرب قرار دارد تا احیانا مانند تایپه و کییف محسوب شود و نه بخشی از محور ترکی و عربی است.
در حقیقت اربیل در نیمە راە قسمی سیاست تایوانیزه کردن آمریکا، نوپا و سرگردان مانده است.
پایتخت اقلیم کردستان تنهاست. یک تنهایی استراتژیک که برآمده از منطق ژئوپولتیک مسالە کرد در خاورمیانەای با چهار کشور دارای اقلیت کرد است.
این تنهایی که بویژه در حالتی که نظم جهانی در حال گذار است و ساختارهای امنیتی در حال تحولند، آن را به ضعیف‌ترین حلقە سیاسی منطقه تبدیل کرده است.

جولان در آسمان اقلیم کردستان هیچ هزینەای ندارد و قدرت‌های منطقەای از آن برای تخلیە فشارهای سیاسی بهره می‌برند. کشورهای دارای جمعیت کرد در حالی که مسالە کرد را عامل بالکانیزه شدن احتمالی منطقه می‌خوانند، خود مشغول «لبنانیزه کردن» اقلیم کردستانند.

سیادت لبنان به مدت چند دهه بویژه از سوی اسرائیل و سوریه زیر پا نهاده شد. پویایی‌های این مداخلات ویرانگر منجر به پیدایش حزب‌الله شد. یک وضعیت «دولت در دولت» ویژه که به تمامی آرایش سیاسی لبنان را بهم ریخت و معادلات نادیده گرفتنی جدیدی را خلق کرد. اگر قرار بر انتخاب باشد، مصلحت همه در ترجیح تایوان بر لبنان و بالکان است.

  • صلاح‌الدین خدیو
دکمه بازگشت به بالا