خاموشی دیجیتال؛ ابزار کنترل، نه امنیت

در دل بحران‌های سیاسی و اجتماعی افغانستان، قطع اینترنت نه‌تنها ارتباطات را خاموش کرده، بلکه نفس زندگی مدرن را گرفته است. این اختلال گسترده، از آموزش و اشتغال تا سلامت روان و آزادی بیان، همه‌چیز را در سکوت فرو برده و جامعه‌ای زخمی را در انزوای تحمیلی رها کرده است.

بازگشت محدود اینترنت؛ امیدی شکننده در دل بحران

پس از دو روز خاموشی کامل ارتباطات دیجیتال در افغانستان، اتصال اینترنت به‌صورت محدود و با سرعتی بسیار پایین در برخی مناطق برقرار شده است. این بازگشت ناقص، نه‌تنها پاسخ‌گوی نیازهای ارتباطی شهروندان نیست، بلکه به‌دلیل ناپایداری و ضعف شدید، خود به منبعی از اضطراب، ناامیدی و سردرگمی بدل شده است.

گزارش‌های فنی نشان می‌دهند که تنها حدود ۱٪ از ظرفیت اینترنت کشور فعال شده است؛ ظرفیتی که برای انجام امور روزمره مانند تماس تصویری، بارگذاری فایل، شرکت در کلاس‌های آنلاین یا حتی مرور صفحات ساده وب کافی نیست.

در چنین شرایطی، مردم افغانستان با نوعی «وصلی بی‌اثر» مواجه‌اند؛ وضعیتی که نه قطع کامل است و نه اتصال واقعی. این حالت نیمه‌وصلی، برنامه‌ریزی روزانه را مختل کرده و شهروندان را در بلاتکلیفی دائمی قرار داده است. بسیاری از کاربران گزارش داده‌اند که حتی ارسال یک پیام ساده یا باز کردن یک فایل آموزشی با مشکل مواجه است. این ناپایداری، به‌ویژه برای دانش‌آموزان، دانشجویان، صاحبان کسب‌وکارهای آنلاین و خانواده‌هایی که ارتباطشان با عزیزانشان در خارج از کشور وابسته به اینترنت است، فشار روانی مضاعفی ایجاد کرده است.

در سطح کلان، این اختلال گسترده نه‌تنها فعالیت‌های اقتصادی و آموزشی را فلج کرده، بلکه پیامدهای روانی و اجتماعی عمیقی برای مردم افغانستان به‌جا گذاشته است. در کشوری که زیرساخت‌های خدمات عمومی، آموزش و سلامت به‌شدت وابسته به ارتباطات دیجیتال شده‌اند، چنین قطعی‌ای به معنای توقف زندگی روزمره است. از سوی دیگر، حاکمان فعلی کشور هیچ‌گونه مسئولیتی در قبال این بحران نپذیرفته‌اند و به‌جای پاسخ‌گویی، با رویکردی آمرانه و بی‌توجه به نیازهای واقعی مردم، سکوت و انکار را در پیش گرفته‌اند.

این وضعیت، نمادی از شکاف عمیق میان ساختار قدرت و جامعه مدنی افغانستان است؛ جایی که به‌جای ترمیم خطاها، تلاش می‌شود با ابزارهای کنترلی، صدای مردم خاموش شود. در چنین فضایی، بازگشت محدود اینترنت نه نشانه‌ای از بهبود، بلکه یادآور شکنندگی امید در دل بحران است.

اینترنت؛ دریچه‌ای حیاتی برای آموزش، اشتغال و ارتباط

در سال‌های اخیر، اینترنت در افغانستان از یک ابزار ارتباطی ساده فراتر رفته و به شریان حیاتی زندگی مدرن تبدیل شده است. برای میلیون‌ها شهروند، به‌ویژه زنان و دختران، اینترنت تنها راه دسترسی به آموزش، تعامل با جهان بیرون و حفظ امید به آینده بوده است. در شرایطی که محدودیت‌های شدید اجتماعی و سیاسی مانع حضور فیزیکی دختران در مکاتب و دانشگاه‌ها شده، آموزش آنلاین به تنها گزینه باقی‌مانده برای ادامه تحصیل تبدیل شده بود. این مسیر، نه‌تنها امکان یادگیری را فراهم می‌کرد، بلکه به دختران اجازه می‌داد هویت فردی و اجتماعی خود را حفظ کنند.

قطع اینترنت، این دریچه حیاتی را ناگهان بست. بسیاری از دانش‌آموزان و دانشجویان، به‌ویژه در مناطق محروم، دیگر امکان شرکت در کلاس‌های مجازی را ندارند. این اختلال، نه‌تنها موجب عقب‌ماندگی تحصیلی شده بلکه احساس بی‌ارزشی، ناامیدی و انزوا را در میان دختران تقویت کرده است. در جامعه‌ای که فرصت‌های آموزشی برای زنان به‌شدت محدود شده، اینترنت آخرین سنگر برای حفظ حق تحصیل بود؛ سنگری که اکنون در معرض فروپاشی قرار گرفته است.

از سوی دیگر، اینترنت نقش مهمی در اشتغال و معیشت خانواده‌ها ایفا می‌کرد. شمار زیادی از مردم افغانستان، به‌ویژه زنان، از طریق کسب‌وکارهای کوچک آنلاین، فروش محصولات هنری، خدمات آموزشی و ارتباطات تجاری بین‌المللی درآمد کسب می‌کردند. این فعالیت‌ها نه‌تنها منبع مالی بودند، بلکه به افراد امکان می‌داد در جامعه نقش‌آفرینی کنند و استقلال اقتصادی داشته باشند. قطع اینترنت، این مسیرهای درآمدی را مسدود کرده و فشار اقتصادی مضاعفی بر خانواده‌ها وارد آورده است.

در چنین شرایطی، حاکمان فعلی کشور نه‌تنها مسئولیت این بحران را نمی‌پذیرند، بلکه با رویکردی آمرانه و بی‌توجه به نیازهای واقعی مردم، به‌جای ترمیم خطاها، سکوت و انکار را در پیش گرفته‌اند. این برخورد، نه‌تنها اعتماد عمومی را تضعیف کرده بلکه نشان‌دهنده شکاف عمیق میان ساختار قدرت و جامعه مدنی افغانستان است.

پیامدهای روانی خاموشی دیجیتال؛ از اضطراب تا افسردگی

قطع ناگهانی اینترنت در افغانستان، فراتر از یک اختلال فنی، به بحرانی روانی در سطح جامعه تبدیل شده است. در کشوری که ارتباطات دیجیتال به‌ویژه برای جوانان و زنان نقش حیاتی در آموزش، تعامل اجتماعی و حفظ امید ایفا می‌کند، حذف ناگهانی این ابزار، ضربه‌ای مستقیم به سلامت روانی افراد وارد کرده است. روان‌شناسان افغان این وضعیت را «حذف ناگهانی یک منبع حیاتی ارتباطی» توصیف کرده‌اند؛ تجربه‌ای که می‌تواند به اضطراب شدید، بی‌قراری، بی‌خوابی و افکار منفی درباره آینده منجر شود.

در میان نسل جوان، به‌ویژه دخترانی که به‌دلیل محدودیت‌های اجتماعی امکان حضور فیزیکی در مراکز آموزشی را ندارند، اینترنت تنها راه ادامه تحصیل و ارتباط با جهان بیرون بوده است. قطع این مسیر، نه‌تنها آموزش را متوقف کرده بلکه احساس ناامیدی، بی‌ارزشی و افسردگی را در میان آنان تقویت کرده است. طبق گزارش سازمان ملل، از هر ۱۰ زن در افغانستان، ۷ نفر با مشکلات روانی مواجه‌اند؛ آماری که در پی قطع اینترنت و افزایش انزوا، احتمالاً روندی صعودی خواهد داشت.

در جامعه‌ای که زیرساخت‌های سلامت روان محدود و دسترسی به خدمات مشاوره‌ای بسیار دشوار است، این وضعیت می‌تواند به بحران‌های عمیق‌تری منجر شود. افراد آسیب‌پذیر، از جمله کسانی که پیش‌تر با اختلالات روانی مانند افسردگی یا اضطراب دست‌و‌پنجه نرم می‌کردند، اکنون در غیاب ارتباطات حمایتی آنلاین، در معرض تشدید علائم و احساس بی‌پناهی قرار گرفته‌اند. بی‌توجهی حاکمان به پیامدهای انسانی این خاموشی، نه‌تنها نشانه‌ای از فقدان مسئولیت‌پذیری است، بلکه بازتابی از رویکردی است که به‌جای اصلاح خطاها، بر تحمیل سکوت و اطاعت اصرار دارد.

انزوای اجتماعی و گسست ارتباطی؛ جامعه در سکوت

در جامعه‌ای که ارتباطات آنلاین به ستون اصلی تعاملات انسانی تبدیل شده، قطع ناگهانی اینترنت در افغانستان نه‌تنها یک اختلال فنی بلکه ضربه‌ای عمیق به پیوندهای اجتماعی بوده است. برای بسیاری از مردم، به‌ویژه جوانان، زنان و خانواده‌هایی که عزیزانشان در خارج از کشور زندگی می‌کنند، اینترنت تنها راه حفظ ارتباط، همدلی و اطلاع از وضعیت یکدیگر بوده است. قطع این مسیر، حس طردشدگی، انزوا و نگرانی‌های شدید را در میان مردم افزایش داده است؛ به‌ویژه در شرایطی که هیچ جایگزین مؤثری برای این ارتباطات وجود ندارد.

این وضعیت، در سطح فردی به بروز احساس تنهایی، بی‌پناهی و اضطراب منجر شده و در سطح اجتماعی، بافت روابط انسانی را دچار گسست کرده است. شبکه‌های اجتماعی که پیش‌تر بستری برای همدلی، تبادل تجربه و حمایت روانی بودند، اکنون خاموش‌اند. گروه‌های آسیب‌پذیر مانند سالمندان، افراد دارای اختلالات روانی و زنان خانه‌دار که بیش از دیگران به ارتباطات مجازی وابسته بودند، اکنون در سکوتی تحمیلی گرفتار شده‌اند.

در چنین فضایی، حاکمان کشور نه‌تنها مسئولیت این بحران را نمی‌پذیرند، بلکه با رویکردی آمرانه، به‌جای ترمیم شکاف‌ها، بر تحمیل سکوت و اطاعت اصرار دارند. این بی‌توجهی به نیازهای انسانی، نه‌تنها اعتماد عمومی را تضعیف کرده بلکه جامعه را در مسیر انزوای عمیق‌تر و فروپاشی ارتباطات انسانی قرار داده است. خاموشی دیجیتال، در واقع خاموشی جامعه است؛ جامعه‌ای که صدایش شنیده نمی‌شود و زخم‌هایش دیده نمی‌شود.

اختلال در خدمات حیاتی؛ از آموزش تا حمل‌ونقل

قطع اینترنت در افغانستان، تنها یک بحران روانی یا ارتباطی نیست؛ بلکه اختلالی فراگیر در زیرساخت‌های حیاتی کشور ایجاد کرده که زندگی روزمره میلیون‌ها نفر را تحت تأثیر قرار داده است. نخستین و ملموس‌ترین آسیب، تعطیلی کلاس‌های آنلاین و توقف آموزش مجازی بوده است. در شرایطی که بسیاری از دانش‌آموزان و دانشجویان، به‌ویژه دختران، تنها از طریق اینترنت امکان ادامه تحصیل دارند، این اختلال آموزشی به معنای عقب‌ماندگی تحصیلی و محرومیت از آینده‌ای روشن است. در یک نمونه مستند، از میان ۲۸ دانشجوی حاضر در یک کلاس آنلاین، تنها ۹ نفر توانستند پس از قطع اینترنت در جلسه شرکت کنند؛ آماری که نشان‌دهنده فروپاشی ظرفیت آموزشی دیجیتال کشور است.

در حوزه اقتصادی، بانک‌ها، مؤسسات مالی و کسب‌وکارهای آنلاین با اختلال جدی مواجه شده‌اند. تراکنش‌های مالی، حواله‌های بین‌المللی، سفارشات آنلاین و ارتباط با مشتریان خارجی متوقف شده‌اند. این وضعیت، به‌ویژه برای صاحبان مشاغل کوچک و خانگی که از طریق فضای مجازی امرار معاش می‌کردند، به معنای از دست رفتن درآمد و تشدید فشار اقتصادی بر خانواده‌هاست. همچنین، گزارش‌ها حاکی از آن است که پروازهای بین‌المللی در میدان هوایی کابل و برخی ولایت‌ها به‌دلیل اختلال در سیستم‌های ارتباطی لغو شده‌اند؛ موضوعی که نه‌تنها حمل‌ونقل هوایی بلکه اعتبار بین‌المللی کشور را نیز تحت تأثیر قرار داده است.

در بخش خدمات عمومی، بهداشت و درمان نیز دچار بحران شده‌اند. نوبت‌دهی پزشکی، مشاوره آنلاین، تماس‌های اضطراری و هماهنگی‌های امدادی که به شبکه‌های دیجیتال وابسته‌اند، با مشکل جدی مواجه شده‌اند. در مناطق زلزله‌زده یا آسیب‌دیده، قطع اینترنت مانع از کمک‌رسانی مؤثر توسط سازمان‌های داخلی و بین‌المللی شده و جان بسیاری از شهروندان را در معرض خطر قرار داده است. این اختلال، نه‌تنها کارایی نظام سلامت را کاهش داده بلکه اعتماد عمومی به توانایی مدیریت بحران را نیز تضعیف کرده است.

در چنین شرایطی، حاکمان کشور به‌جای پذیرش مسئولیت و ارائه راه‌حل، با رویکردی آمرانه و بی‌توجه به نیازهای واقعی مردم، سکوت و انکار را در پیش گرفته‌اند. این بی‌توجهی، نه‌تنها بحران را عمیق‌تر کرده بلکه نشان‌دهنده شکاف خطرناک میان ساختار قدرت و نیازهای حیاتی جامعه افغانستان است.

بُعد حقوقی و آزادی بیان؛ ابزار کنترل و سانسور

قطع اینترنت در افغانستان، برخلاف آنچه ممکن است به‌عنوان یک اقدام فنی یا امنیتی معرفی شود، در واقع ابزاری برای کنترل اجتماعی و سانسور گسترده است. این اقدام، دسترسی مردم به منابع مستقل خبری، شبکه‌های اجتماعی و صدای مخالف را به‌طور هدفمند مسدود کرده و فضای عمومی را به سکوتی تحمیلی کشانده است. در شرایطی که رسانه‌های آزاد و ارتباطات دیجیتال تنها راه باقی‌مانده برای بیان دیدگاه‌ها، اعتراضات مدنی و اطلاع‌رسانی مستقل هستند، قطع اینترنت به معنای خاموش کردن صدای جامعه است.

این وضعیت، نقض آشکار حقوق بنیادین شهروندان افغانستان محسوب می‌شود؛ از جمله حق دسترسی به اطلاعات، آزادی بیان، حق آموزش و مشارکت اجتماعی. در اسناد بین‌المللی حقوق بشر، دسترسی آزاد به اینترنت به‌عنوان یکی از ابزارهای تحقق آزادی‌های مدنی شناخته شده است. اما در افغانستان، این حق به‌طور سیستماتیک محدود شده و به‌جای پاسخ‌گویی، رویکردی آمرانه و انکارگرانه در پیش گرفته شده است.

فعالان رسانه‌ای، اعضای جامعه مدنی، روزنامه‌نگاران مستقل و مدافعان حقوق بشر در موقعیتی بسیار خطرناک قرار گرفته‌اند. قطع ارتباط دیجیتال، نه‌تنها صدای اعتراض را خاموش کرده بلکه امکان مستندسازی، گزارش‌دهی و ارتباط با نهادهای بین‌المللی را نیز از بین برده است. این انزوا، افغانستان را از جامعه جهانی جدا کرده و مانع از دیده شدن واقعیت‌های تلخ و مقاومت‌های مدنی مردم شده است.

در چنین فضایی، قطع اینترنت نه‌تنها یک ابزار فنی بلکه یک سازوکار سیاسی برای تحمیل سکوت، حذف نظرات مخالف و کنترل افکار عمومی است. این رویکرد، نشان‌دهنده شکاف عمیق میان ساختار قدرت و خواست جامعه است؛ جایی که به‌جای اصلاح خطاها، تلاش می‌شود با ابزارهای محدودکننده، صدای مردم خاموش شود و فضای عمومی از تنوع و گفت‌وگو تهی گردد.

راهکارهای کاهش آسیب روانی؛ بازسازی ارتباط انسانی

در شرایطی که اینترنت در افغانستان به‌صورت محدود، ناپایدار و اغلب بی‌اثر در دسترس است، شهروندان با چالش‌های روانی و اجتماعی گسترده‌ای مواجه‌اند. این وضعیت، به‌ویژه در جوامعی که ارتباطات دیجیتال نقش حیاتی در آموزش، اشتغال و تعامل اجتماعی دارد، می‌تواند به احساس بی‌پناهی، ناامیدی و انزوا منجر شود. با این حال، برخی راهکارهای عملی و انسانی می‌توانند به کاهش این آسیب‌ها کمک کنند و زمینه‌ای برای بازسازی ارتباطات از دست‌رفته فراهم سازند.

نخستین گام، پذیرش موقت وضعیت و مدیریت انتظارات است. درک این واقعیت که قطع اینترنت فراتر از کنترل فردی است، می‌تواند از شدت ناامیدی بکاهد. در کنار آن، پرداختن به فعالیت‌های جایگزین آفلاین مانند مطالعه کتاب، نوشتن، ورزش، هنرهای دستی و تمرین‌های آرام‌سازی ذهنی مانند مدیتیشن یا تنفس عمیق، به حفظ تعادل روانی کمک می‌کند. این فعالیت‌ها نه‌تنها ذهن را فعال نگه می‌دارند بلکه حس کنترل و خلاقیت را نیز تقویت می‌کنند.

حفظ ارتباط حضوری با خانواده، دوستان و همسایگان نیز در چنین شرایطی اهمیت دوچندان دارد. گفتگوهای چهره‌به‌چهره، جلسات کوچک دوستانه یا خانوادگی و تشکیل گروه‌های حمایتی محلی می‌تواند جایگزینی مؤثر برای ارتباطات دیجیتال باشد. این تعاملات، حس تعلق اجتماعی را تقویت کرده و از شدت انزوا می‌کاهد.

در کنار این اقدامات، ثبت روزانه احساسات، خاطرات و برنامه‌ها نیز توصیه می‌شود. نوشتن درباره تجربیات روزمره، ترس‌ها، امیدها و اهداف آینده، به حفظ هویت فردی و انگیزه کمک می‌کند. این کار، به‌ویژه برای جوانان و زنان، می‌تواند ابزاری برای بازتاب درونی و تقویت روحیه باشد.

توجه ویژه به زنان و دختران که در وضعیت محدودتری قرار دارند، از اهمیت بالایی برخوردار است. فراهم‌سازی فضاهای امن برای گفتگو، حمایت روانی و تشکیل تیم‌های محلی هم‌حمایت می‌تواند به کاهش آسیب‌های روانی در این گروه کمک کند. در غیاب اینترنت، این حمایت‌های انسانی و اجتماعی نقش جایگزین حیاتی را ایفا می‌کنند.

در نهایت، بازسازی ارتباط انسانی در دل خاموشی دیجیتال، نه‌تنها راهی برای کاهش آسیب روانی بلکه مقاومتی مدنی در برابر انزوا و تحمیل سکوت است. جامعه افغانستان، با تکیه بر همبستگی و حمایت متقابل، می‌تواند در برابر این بحران ایستادگی کند و صدای خود را زنده نگه دارد.

در جهانی که اتصال دیجیتال به معنای حضور در زندگی، آموزش، اقتصاد و گفت‌وگوست، قطع اینترنت در افغانستان چیزی فراتر از یک اختلال فنی است؛ این خاموشی، نماد حذف مردم از صحنه تصمیم‌گیری و تلاش برای کنترل ذهن‌هاست. اما در دل این تاریکی، امید هنوز زنده است؛ امیدی که با همبستگی، مقاومت مدنی و بازسازی ارتباط انسانی می‌تواند دوباره شعله‌ور شود. صدای مردم را نمی‌توان برای همیشه خاموش کرد؛ حتی اگر کابل‌های ارتباطی بریده شوند، پیوندهای انسانی همچنان راهی برای شنیده شدن خواهند یافت.

  • بلخی؛ خبرگزاری شانا