مطالب امروز: 6
  • تاریخ : شنبه - ۲ - حمل - ۱۴۰۴
  • برابر با : Saturday - 22 - March - 2025
  • ساعت :

    کتاب

    شیما مهجور: صدای عاطفه و مبارزه در ادبیات افغانستان
    ۱ حمل, ۱۴۰۴

    شیما مهجور: صدای عاطفه و مبارزه در ادبیات افغانستان

    شیما مهجور، شاعر و نویسنده برجسته افغانستان، با آثار هنری خود، روایتگر زیبایی‌های زبان، احساسات ناب انسانی و چالش‌های زندگی در میان تحولات تاریخی است. او با پنج کتاب منتشرشده، جایگاهی ویژه در ادبیات معاصر دری کسب کرده است. شیما مهجور، زاده ولایت جوزجان، تحصیلات خود را در رشته ادبیات دری در دارالمعلمین این ولایت […]

    رونمایی از کتاب «نامه هایی به خواهرانم» نوشته فوزیه کوفی
    ۸ حوت, ۱۴۰۳

    رونمایی از کتاب «نامه هایی به خواهرانم» نوشته فوزیه کوفی

    کتاب «نامه هایی به خواهرانم» نوشته فوزیه کوفی، فعال حقوق بشر و حقوق زنان و نماینده پیشین پارلمان افغانستان، اخیراً رونمایی شد. این کتاب مجموعه ای از نامه های فوزیه کوفی به خواهرانش است که در آن به مسائل مختلفی از جمله حقوق زنان، خشونت علیه زنان، و اهمیت تحصیل و مشارکت زنان در جامعه […]

    رونمایی از کتاب «اندخوی تاریخی» در فاریاب
    ۵ دلو, ۱۴۰۳

    رونمایی از کتاب «اندخوی تاریخی» در فاریاب

    در مراسمی باشکوه با حضور چهره‌های فرهنگی، نویسندگان و تجار از ولایت‌های فاریاب، جوزجان، سرپل و بلخ، کتاب «اندخوی تاریخی» در شهرستان اندخوی ولایت فاریاب رونمایی شد. این کتاب که با حمایت مالی تجار اندخوی به چاپ رسیده است، در ۸۳۸ صفحه و ۹ فصل به بررسی جغرافیا، فرهنگ، آداب و رسوم، ساختار اداری، شاعران، […]

    درباره تقسیم کار اجتماعی
    ۱۲ جدی, ۱۴۰۳
    معرفی کتاب؛

    درباره تقسیم کار اجتماعی

    تقسیم کار اجتماعی یکی از مفاهیم کلیدی در نظریه‌های امیل دورکیم است و او به‌ویژه در کتاب خود با عنوان “تقسیم کار اجتماعی” (۱۸۹۳) به بررسی این موضوع پرداخته است. دورکیم در این اثر به تحلیل چگونگی تقسیم کار در جوامع مختلف و تأثیرات آن بر همبستگی اجتماعی و انسجام اجتماعی می‌پردازد. ۱٫ تعریف تقسیم […]

    سرمعلم صاحب!
    ۱۷ قوس, ۱۴۰۳

    سرمعلم صاحب!

    پای راستش را روی پای چپش انداخت و روی چوکی صاف‌تر نشست، چادرش را پیش کشید و زمانی که مطمئن شد موهایش سرکشی نکرده‌اند، لبخندی از روی رضایت زد. چه لذتی داشت نشستن روی چوکی سرمعلمیت! صدای تقه‌‌ای به گوشش رسید و مروه تکانی خورد، زنی از میان دروازه‌ی اداره منتظر بود تا مروه اجازه […]

    زندگی لیلا؛ زنی در بند سنت‌ها!
    ۱۶ قوس, ۱۴۰۳

    زندگی لیلا؛ زنی در بند سنت‌ها!

    نگاهی به پوست دستش انداخت، خشک شده بود. دستکولش را بازرسی کرد؛ ولی خبری از کریم نبود پس فقط آهی کشید و به راهش ادامه داد. در مسیر راه خاله فیروزه را دید، می‌خواست طوری وانمود کند که او را ندیده و خود را به کوچه‌ی علی چپ بزند؛ ولی دیر شده بود و خاله […]

    برو بالا