نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
با گذشت سه سال از صدور فرمان رهبری گروه طالبان مبنی بر ممنوعیت کار زنان در نهادهای غیردولتی و بینالمللی، ابعاد فاجعهبار این تصمیم اکنون در تمام لایههای جامعه افغانستان دهان باز کرده است. این سیاست که با هدف حذف هویتی نیمی از پیکره جامعه اجرا شد، خانوادههای زنسرپرست را با بنبست معیشتی روبرو کرده و بسیاری از نانآوران سابق را به سوی گدایی سوق داده است.
پژوهش تازه در بریتانیا نشان داد زنستیزی خشونت خانگی را به افراطگرایی پیوند میدهد. در افغانستان تحت طالبان، این چرخه به سیاست رسمی بدل شده؛ زنان از آموزش، کار و حقوق اساسی محروماند و خشونت سیستماتیک زندگیشان را رقتبار ساخته است.
با روز جهانی محو خشونت علیه زنان، این پرسش مطرح است: آیا میتوان پدیدهای را محو کرد که تعریفی واحد ندارد؟ خشونت فراتر از عمل فیزیکی، شامل ساختارهای ناعادلانه بینالمللی و فرهنگی است. در جوامعی مانند افغانستان، خشونت ثواب شمرده میشود. محو آن نیازمند ادبیاتسازی عمیق و تعریف مشترک مصادیق است.
دولت در تبعید افغانستان در بیانیهای به مناسبت روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان، خشونت ساختاری علیه زنان را «جنایت علیه بشریت» خواند و خواستار اقدام فوری جامعه جهانی شد.
همزمان با روز جهانی منع خشونت علیه زنان، نهاد «صدای حق و عدالت» با ابراز نگرانی از وضعیت بحرانی زنان افغانستان اعلام کرد که محدودیتهای گسترده و حذف ساختاری زنان نیازمند توجه فوری است. این نهاد از جامعه جهانی و نهادهای مسؤول خواست تا برای تضمین حقوق بنیادین زنان، از جمله حق آموزش، کار و امنیت، اقدام عملی و فوری انجام دهند.
طالبان با برداشت محدود از آیه ۳۴ سوره نساء، زن را موجودی بدون اختیار و تابع اراده مرد تعریف میکنند، تفسیری که با روح قرآن و جایگاه تاریخی زن در اسلام در تضاد است. این دیدگاه بسته، تمامی حقوق زنان (از آموزش و کار تا حق نفسکشیدن) را نادیده گرفته و تصمیمگیری درباره زندگی او را در اختیار مردانی قرار میدهد که خود محصول تفسیرهای نادرست دینی و خشونتاند.