نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
عبدالسلام حکمیی، دانشجوی زبان و ادبیات فارسیدری، در این روایت شخصی شرح میدهد که چگونه روز پر از اهمالکاری خود را با شکستن عهد سحرخیزی آغاز میکند. او در بازگشت از دانشگاه، با پیری دانا روبهرو میشود که با یک جمله ساده درباره «فقر علم»، چنان تأثیری بر روح و جان حکمیی میگذارد که او را از خواب غفلت بیدار کرده و ارزش واقعی آموختن و ترک تنبلی را به وی یادآوری میکند.
نوشتار حکمیی در قالبی صمیمی و صادقانه، به خوبی از ظرفیت روایتهای روزمره برای انتقال درسهای عمیق اخلاقی بهره میبرد. برخورد اتفاقی با پیرمرد، به عنوان یک «نقطه عطف روایی» عمل کرده و بهانهای قدرتمند برای نقد ذات تنبلی درونی فراهم میکند. این متن به شکلی مؤثر، برتری تجربه و حکمت عملی (فقر علم) را بر دانش آکادمیک محض تأکید میورزد و نشان میدهد که الهامبخشترین اساتید زندگی، گاهی در سادهترین شکلها و در مسیرهای عادی زندگی ظاهر میشوند.
شب گذشته، با خود عهد کرده بودم که صبح زود بیدار شوم، نماز بخوانم و برای صنفهایدانشگاه و کورس اضافی آماده باشم. اما متأسفانه صبح وقتی بیدار شدم، برای همه چیز دیر شده بود. نه توانستم نماز را در اول وقت بخوانم و نه به صنف انگلیسی ساعت هفت تا هشت برسم. روزم با عقبماندگی در وظایف دینی و درسی آغاز شد.
صنفهای اصلی دانشگاه من بعدازظهر، از ساعت ۱:۳۰ شروع میشد. بعد از بیدار شدن و خوردن چای صبحانه، به پشتبام رفتم تا درس بخوانم. حدود دو ساعت به مطالعه درسهای دانشگاهی پرداختم، اما پس از خستگی، کتاب را بستم و به اتاق برگشتم. در اتاق ما وظایف تقسیمبندی شده بود و نوبت شستن ظرفها سهم من بود. ظرفها را شستم و در جای خود قرار دادم. ساعت حدود ۱۱:۰۵ بود و با خودم فکر کردم که دستکم یکی از وظایف روزم را انجام دادهام.
هماتاقیهایم ناهار را آماده کردند و همه با هم دور سفره نشستیم. وقتی ساعت را نگاه کردم، ۱:۲۰ بود. کمی سردرد داشتم و ذهنم وسوسه میکرد که امروز را مرخصی بگیرم و به دانشگاه نروم. اما بر این افکار غلبه کردم. کتابها و قلمم را برداشتم و به سوی دانشگاه راه افتادم. خوشبختانه به موقع به صنف رسیدم. در طول سه واحد درسی، هرچند در ابتدا سرم سنگین بود، اما در میانهی درس، سردردم کمکم برطرف شد و تمرکزم را بازیافتم.
وقتی صنفها تمام شد و به سوی خانه راه افتادم، در مسیر بازگشت با پیرمردی روبهرو شدم که توجهم را جلب کرد. او با مهربانی از من پرسید:
«پسرم، چه میخوانی؟»
گفتم: «زبان و ادبیات فارسیدری.»
لبخندی زد و نصیحت کرد: «خوب است، اما کوشش کن درست بخوانی و تنبلی نکنی؛ وگرنه حالت، مثل حال ما میشود.»
سخنش کنجکاویام را برانگیخت و پرسیدم: «حال شما چطور است پدرجان؟»
پیرمرد با افسوس گفت: «حال من خوب نیست، چون از نظر علم و دانش فقیر هستم. به نظر من، ناداریِ مالی بد است، اما ناداریِ علم سختتر و دردناکتر از هر چیز است.»
سخنانش مرا در فکر عمیقی فرو برد. با آن سادگی و صراحت، درسی به من داد که هیچگاه از زبان اساتیدم نشنیده بودم. احساس شرمندگی کردم که در روزی که باید با تمام توان درس میخواندم، تنبلی کرده بودم. به او گفتم: «با این سخنتان، مرا به تعمق واداشتید. شما بهترین استاد هستید. تجربههای زندگی شما، خود درسی بزرگ است که ارزشش بیش از هر کتابی است.»
پیرمرد با لبخندی آرام پاسخ داد. آن روز فهمیدم که گاهی یک جملهی ساده از دهان یک انسان دانا که از فقر علم رنج میبرد، میتواند بیش از صدها ساعت مطالعه یا هزاران کتاب، انسان را بیدار کند و به او ارزش واقعی آموختن و تلاش کردن را یادآوری نماید. این جمله، محرکی شد تا برای همیشه با اهمالکاریهای صبحگاهیام خداحافظی کنم.
فریبا نادری، بانویی از سرزمین بغلان، با کلمات زندگی میکند و اشعار و داستانهایی میآفریند که تصویرگر رنجها، امیدها و حقیقتهای زندگیاند. فریبا نادری، متولد ۱۳۵۴ در ولایت بغلان افغانستان، شاعری است که ریشههایش در خاک این سرزمین جوانه زده است. او که فارغالتحصیل از لیسه اسلام قلعه در سال ۱۳۶۷ است، واژهها برای نادری […]
سید ضیاءالحق سخا، با قلمی شگرف و قلبی مملو از عشق به وطن، در عرصه شعر و ادب فارسی، نامی درخشان و ماندگار به جا گذاشته است. سید ضیاءالحق سخا، فرزند الحاج سید عبدالحق فضلی، شاعری نامآور و چهرهای برجسته در فرهنگ و ادب افغانستان، در سال ۱۳۳۰ در شهر تاریخی هرات چشم به جهان […]
نفیسه غضنفر خوشنصیب، شاعر، نویسنده و سرودسرا، با آثار هنری خود، روایتگر اندیشه، عشق و فرهنگ است. او که در افغانستان زاده شده، اکنون با اشعار و نثر ماندگارش، یکی از صدای برجسته ادبیات فارسیزبانان است. نفیسه غضنفر خوشنصیب در افغانستان متولد شد و از همان دوران کودکی علاقه عمیقی به زبان و ادبیات نشان […]
شیما مهجور، شاعر و نویسنده برجسته افغانستان، با آثار هنری خود، روایتگر زیباییهای زبان، احساسات ناب انسانی و چالشهای زندگی در میان تحولات تاریخی است. او با پنج کتاب منتشرشده، جایگاهی ویژه در ادبیات معاصر دری کسب کرده است. شیما مهجور، زاده ولایت جوزجان، تحصیلات خود را در رشته ادبیات دری در دارالمعلمین این ولایت […]