کاستی‌های توافق‌نامه صلح آمریکا با طالبان و پیامدهای آن

انتظار می‌رفت پس از امضای توافق‌نامه مشترک ایالات متحده آمریکا و طالبان، به میزان قابل‌توجهی از خشونت‌ها در کشور کاسته شود؛ اما نه‌تنها چنین نشد بلکه موج تازه‌ای از حملات انتحاری و تهاجم به نیروهای مسلح افغانستان در گوشه و کنار کشور آغاز شد.

پس از امضای این توافق‌نامه تاکنون در حدود ۴ هزار حمله که در آن نزدیک به ۵۰۰ تن از نیروهای نظامی و شهروندان افغانستان کشته شده‌اند توسط این گروه صورت گرفته است.

امضای این توافق‌نامه طی بیست سال اخیر پس از سقوط این رژیم، پیروزی و دستاورد بزرگی برای آن به شمار می‌رود؛ گروهی تروریستی که در نهایت موفق شد با قدرت‌مندترین کشور دنیا و حامی سیاسی و تدارکاتی حکومت افغانستان، توافق‌نامه صلح امضا کند؛ این یعنی مشروعیت بخشیدن به اعمال و فعالیت‌های تروریستی این گروه در افغانستان!

این توافق‌نامه در چهار محور زیر میان طرفین امضا شده است:

  1. ضمانت‌ها و میکانیسم‌های عملی برای جلوگیری از استفاده از خاک افغانستان از سوی هیچ گروه یا فردی علیه امنیت ایالات متحده و متحدانش
  2. ضمانت‌ها و میکانیسم‌های عملی و اعلام یک برنامه زمانی برای خروج تمام نیروهای خارجی از افغانستان
  3. پس از اعلام این ضمانت‌های اشاره شده با حضور شاهدان بین‌المللی، طالبان مذاکرات بین‌الافغانی را با جوانب افغان در دهم مارچ ۲۰۲۰ آغاز خواهد کرد.
  4. آتش‌بس جامع و دایمی شامل اجندای مذاکرات بین‌الافغانی باشد و شرکت‌کنندگان نشست بین‌الافغانی در مذاکراتشان روی تاریخ و چگونگی این آتش‌بس دایمی بحث و مشخص می‌کنند.

در بند یک، به نوعی از طالبان خواسته شده است تا به گروه‌ها و افراد اجازه ندهند از خاک افغانستان علیه ایالات متحده استفاده شود. خواسته یا ناخواسته در این بند، گروه طالبان به عنوان یک حکومت شناخته‌ شده‌ است؛ زیرا در یک کشور فقط حکومت قانونی و مشروع است که می‌تواند در امور مرتبط به کشورهای دیگر تصمیم بگیرد و در آن دخالت کند.

در بند دوم، درباره ضمانت‌ها و مکانیسم های عملی درباره خروج نیروهای خارجی یادآوری شده است؛ نیروهایی که به گفته خودشان برای تأمین امنیت افغانستان در این کشور حضور دارند و خروج آنان نیز نیازمند تشریفات خاصی است که باید با نظارت سازمان ملل متحد، شورای امنیت و حکومت افغانستان صورت بگیرد و در داخل کشور نیز تنها حکومت مشروع افغانستان که نیروهای نظامی و انتظامی را در اختیار دارد، می‌تواند تضمین‌کننده این روند باشد، نه گروه طالبان!

در بند سوم برگزاری مذاکرات بین‌الافغانی نیز به خواست طالبان واگذار شده است نه به خواست حکومت و مردم افغانستان و در بند چهارم به آتش‌بس دایمی در کشور اشاره شده است.

یکی از موارد مهمی که هرگز در این توافق‌نامه به آن اشاره نشده است، خلع‌سلاح گروه طالبان و منحل اعلام کردن بخش نظامی این گروه است و افزون به آن، به شرایط پس از صلح هیچ اشاره‌ای صورت نگرفته است؛ زیرا چگونگی جامعه‌پذیری اعضای گروه طالبان و شرایط پس از صلح برای مقامات آنان می‌تواند در تحکیم و استمرار دوران پس از صلح و یا آغاز چالش‌ها و بحران‌های جدید بسیار مهم باشد.

رسیدگی به جنایات جنگی و جنایت بر علیه بشریت نیز یکی از خواست‌های اصلی قربانیان عملیات‌های تروریستی و جنگ طالبان با مردم افغانستان طی دوره ظهور این گروه تاکنون است.

قطعاً اگر به این موارد رسیدگی نشود، چنین تصور می‌شود که شرایط پس از صلح نیز شرایط خوبی نباشد؛ زیرا تحقق عدالت و بررسی پرونده‌های حقوق بشری و کشتار بیگناهان یکی از خواست‌هایی است که افزون بر مردم افغانستان، نهادهای حقوق بشری داخلی و بین‌المللی در پی آن هستند.

  • سید اسماعیل هاشمی
  • سردبیر خبرگزاری شانا و کارشناسی امور سیاسی