نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
در حالی که جاپان برای نخستینبار در تاریخ خود یک زن را بهعنوان نخستوزیر انتخاب میکند، در افغانستان، میلیونها دختر از ابتداییترین حق انسانی خود (آموزش) محروم هستند.
این تضاد آشکار، نهتنها شکاف عمیق میان دو مسیر متفاوت در آسیا را نشان میدهد، بلکه نمادی از بیعدالتی ساختاری است که زنان افغانستان در آن رها شدهاند. در یکسو، سانائه تاکایچی، نخستوزیر جدید جاپان، در پارلمان سوگند یاد میکند؛ و در سوی دیگر، دختران در کابل، هرات، قندهار و بدخشان و … پشت درهای بسته مکاتب، آیندهای مبهم را نظاره میکنند.
از زمان بازگشت طالبان به قدرت در اسد ۱۴۰۰، آموزش دختران بهطور سیستماتیک هدف قرار گرفته است. مکاتب متوسطه و لیسه برای دختران بسته شدهاند، دانشگاهها از حضور زنان خالی شدهاند، و هزاران آموزگار زن از کار برکنار شدهاند.
این اقدامات نهتنها نقض آشکار حقوق بشر است، بلکه تهدیدی مستقیم برای آینده اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور بهشمار میرود. در کشوری که نیمی از جمعیت آن را زنان تشکیل میدهند، حذف آنها از نظام آموزشی بهمعنای فلجکردن ظرفیت ملی برای توسعه است.
گزارشهای نهادهای بینالمللی از جمله یونیسف نشان میدهد که بیش از ۲.۲ میلیون دختر در افغانستان از آموزش محروم شدهاند.
این رقم در حال افزایش است و اگر سیاستهای کنونی ادامه یابد، تا پایان سال ۲۰۲۵، بخش بزرگی از نسل آینده دختران کشور، حتی ابتداییترین سواد را نخواهند داشت. این وضعیت، نهتنها آینده فردی این دختران را نابود میکند، بلکه جامعه را در معرض موجی از فقر، خشونت و افراطگرایی قرار میدهد.
در چنین شرایطی، سکوت و بیعملی کشورهای همسایه و برخی کشورهای آسیای میانه، بهشدت نگرانکننده است. این کشورها که روزگاری شعار حمایت از مردم افغانستان را سر میدادند، امروز با امضای توافقنامههای تجاری، امنیتی و سیاسی با طالبان، عملاً چشم بر سرکوب زنان بستهاند. آنها بهجای استفاده از نفوذ خود برای فشار بر طالبان، منافع ژئوپلیتیک و اقتصادی را بر اصول انسانی ترجیح دادهاند.
این سکوت، نهتنها مشروعیتبخش به طالبان است، بلکه بهطور غیرمستقیم، سرکوب زنان را تقویت میکند. وقتی یک کشور همسایه، بدون هیچ پیششرطی، سفارت طالبان را میپذیرد یا قراردادهای اقتصادی با آنها امضا میکند، در واقع به طالبان این پیام را میدهد که میتوانند بدون هزینه، به سیاستهای زنستیزانه خود ادامه دهند.
این رفتار، خیانتی آشکار به میلیونها زن و دختر در افغانستان است که روزگاری امید داشتند همسایگانشان صدای آنها باشند.
در همین حال، انتخاب سانائه تاکایچی بهعنوان نخستوزیر جاپان، در کشوری با ساختار سنتی و مردسالار، گامی مهم در مسیر برابری جنسیتی تلقی میشود. جاپان، با وجود چالشهای فرهنگی و تاریخی، توانسته است به نقطهای برسد که یک زن، رهبری سیاسی کشور را بر عهده بگیرد.
این اتفاق، نمادی از بلوغ سیاسی و اجتماعی یک ملت است؛ ملتی که به توانایی زنان اعتماد کرده و آنها را در رأس تصمیمگیری قرار داده است.
اما در افغانستان، زنان نهتنها از قدرت سیاسی حذف شدهاند، بلکه حتی از حق حضور در فضای عمومی نیز محروماند. آنها اجازه کار ندارند، نمیتوانند به دانشگاه بروند، و در بسیاری از موارد، حتی از سفر بدون محرم نیز منع شدهاند.
این وضعیت، نهتنها بازگشت به گذشته نیست، بلکه سقوط به قهقرای تاریخی است؛ سقوطی که با هر روز ادامهیافتن، هزینههای بیشتری بر دوش جامعه تحمیل میکند.
جامعه جهانی نیز در برابر این بحران، عملکردی منفعلانه داشته است. بیانیههای نمادین، نشستهای بینتیجه و وعدههای تکراری، هیچکدام نتوانستهاند طالبان را به تغییر رفتار وادار کنند.
اگر جامعه جهانی واقعاً به اصول حقوق بشر پایبند است، باید فراتر از شعار عمل کند. تحریم هدفمند، فشار دیپلماتیک، حمایت از نهادهای مدنی و ایجاد سازوکارهای نظارتی، تنها بخشی از اقداماتی است که میتواند طالبان را وادار به عقبنشینی کند.
در غیر این صورت، افغانستان به زندانی برای زنان تبدیل خواهد شد، زندان بدون دیوار، اما با سقف ممنوعیت. در این زندان، دختران با کتابهایی که اجازه خواندنشان را ندارند، بزرگ میشوند؛ زنانی که اجازه کار ندارند، در فقر و انزوا فرسوده میشوند؛ و جامعهای که نیمی از ظرفیت خود را از دست داده، در چرخهای از عقبماندگی گرفتار میماند.
در پایان، انتخاب یک زن در رأس قدرت در جاپان، باید نهفقط بهعنوان یک موفقیت ملی، بلکه بهعنوان زنگ بیدارباشی برای همه کشورهایی تلقی شود که هنوز در برابر حقوق زنان، بهویژه در افغانستان، بیتفاوت ماندهاند. این تضاد، باید وجدان جهانی را بیدار کند. زنان افغانستان نه قربانیان فرهنگاند، نه محصول تاریخ؛ آنها قربانی سیاست مبتنی بر افزایش قدرت و سرکوب هستند، سیاستی که با سکوت همسایگان و بیعملی جهانی، هر روز خشنتر میشود.
اگر امروز برای حق آموزش و آزادی زنان اقدامی نشود، فردا نهتنها افغانستان، بلکه کل منطقه با موجی از افراطگرایی، بیسوادی و بیثباتی روبهرو خواهد شد.
این هشدار، نه برای آیندهای دور، بلکه برای اکنون است. اکنونی که در آن، یک زن در جاپان نخستوزیر میشود، و میلیونها دختر در افغانستان، پشت درهای بسته، از فردا محروماند.
یونیسف و یونسکو در گزارشی تازه هشدار دادهاند که میلیونها کودک افغانستانی با وجود حضور در مکتب، مهارتهای پایهای خواندن و نوشتن را یاد نمیگیرند. این بحران آموزشی، ناشی از کمبود آموزگار، ضعف زیرساختها و محدودیتهای آموزشی است و نسل آینده افغانستان را با خطر محرومیت از تحصیل و فرصتهای شغلی روبهرو کرده است. کارشناسان آن را یک «فقر یادگیری» گسترده میدانند.
او با اشاره به وضعیت بحرانی انسانی، اقتصادی و سیاسی افغانستان، خواستار تعهد جمعی کشورهای اسلامی برای حفظ ثبات و حمایت از مردم این کشور شد. همچنین با قربانیان زلزله اخیر در شرق افغانستان ابراز همدردی کرد و بر ضرورت گفتوگوی معنادار میان کشورهای عضو تأکید ورزید. قطر که اکنون به یکی از مراکز اصلی […]
در پی ممنوعیت کار زنان توسط طالبان در تاریخ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۲، کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان ناگزیر شد کارمندان زن خارجی را جایگزین زنان در مرکز توزیع کمک نقدی کابل کند؛ اقدامی اضطراری که پیامدهای اجتماعی، انسانی و سیاسی گستردهای دارد.
سازمان ملل متحد در تازهترین گزارش خود هشدار داد که زنان و دختران افغانستانی بهطور نامتناسبی از زلزله در شرق کشور آسیب دیدهاند و نیازهای فوری آنها باید در برنامههای امدادی مدنظر قرار گیرد. این گزارش که نخستین هشدار جنسیتی پس از زلزله است، نشان میدهد که بحران انسانی موجود، همراه با کمبود منابع و محدودیت دسترسی به خدمات، وضعیت زنان و دختران را بیش از دیگر گروهها بحرانی کرده است.