نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
رابیندرانات تاگور، شاعر ملی هند و یکی از بزرگترین شاعران تاریخ بشر، میگوید؛ بگذار چراغی را روشن کنیم و هر گز بحث نکنیم که آیا این کمکی به زدودن ظلمت میکند یا نه؟ این عصاره تفکر انسان صلح کل و مملو از مهری ست که الهامبخش یکی از بزرگترین رهبران جهان مهاتما گاندی و نهضت […]
رابیندرانات تاگور، شاعر ملی هند و یکی از بزرگترین شاعران تاریخ بشر، میگوید؛
بگذار چراغی را روشن کنیم
و هر گز بحث نکنیم
که آیا این کمکی
به زدودن ظلمت میکند یا نه؟
این عصاره تفکر انسان صلح کل و مملو از مهری ست که الهامبخش یکی از بزرگترین رهبران جهان مهاتما گاندی و نهضت تاریخی عدم خشونت او بود. گاندی در خاطراتش از وقتی یاد میکند که تاگور را برای اولین بار در لندن ملاقات کرده و تصمیم میگیرد شعرهایش را ترجمه کند. شعرهایی عمیق و انسانی که در آن سخن از شمشیر و غیرت و ننگ و کشتن نیست، بلکه پر از امید به انسان است. وقتی میگفت؛ هر کودکی که به دنیا میآید یعنی هنوز خدا از انسان ناامید نشده است.
این گاندی دانشجو را متحول کرد و البته همین شعرها پناهگاه او در تحمل تحقیر اجتماعی در افریقا شد، وقتی که میگوید او را به واگن درجه یک قطار راه ندادند، با اینکه او فارغالتحصیل حقوق از بهترین دانشگاه انگلیس بود و لباسی همانند آنها پوشیده بود؛ اما او در حضور یک انگلیسی نمیتوانست بنشیند. همین شعرها یار او در غلبه بر خشم و غضب درونیاش شد و همین تفکر او را قوت و استواری بخشید. این میراث فکری اما در هند، ریشههایی عمیقتر داشت، از دین الهی جلالالدین اکبر همان که شهر جلالآباد افغانستان به نام اوست. دینی که همه ادیان را در یک بسته فکری جمع کرده بود و حقیقت انسان و آرامش انسان را از شیرازه همه آنها استخراج کرده بود، سنتی که داراشکوه شاهزاده را به نوشتن مجمعالبحرین کشاند، در یگانگی دو دین متخاصم هندو و اسلام و بعد به ترجمه اوپانیشادها، برای خشک مسلمانانی که جهان را سیاه و سفید میدیدند و رسایل باشکوهی که توسط استاد رهین تصحیح و چاپ شده است.
سنتی که شعرهای بیدل و عرفی را پدید آورده بود
اختلاف خلق بیدل در لباس افتاده است
ورنه یکرنگ است خون در پیکر طاووس و زاغ
چنان با نیک و بد خو کن که بعد از مردنت عرفی
مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزاند
اینها و تعالیم عرفای هندو و مسلمان هند، ثمرهاش تاگور شد، طرفه اینکه استاد اولی بیدل هم عارفی هندو و کتابی معرفتی از آیین هندو بوده است. افغانها، تاگور را با داستان شیرین کابلی والا میشناسند، با مهری عمیق نسبت به مسافری کابلی که به خاطر یک پاسپورت تنها، غریبه شده بود. اما همه تفکر عظیم تاگور و گاندی معارف صوفیانه نبودند، شاید تاگور الهام بزرگی از معارف مذهبی گرفته بود و طبیعتاً به واسطه گاندی هم متأثر شده بود اما جز این، تاملات شخصی او ریاضتهای روحانی او و درک درستش از کرامت انسان و ارزش جان و حرمت آدمی و البته دریافت وسیعش از مناسبات قدرت او را الگویی نمادین برای روشنفکران و مبارزان جهان ساخت. او دیده بود که نهضت تیپو خان در حیدر آباد فقط خونریزی بیشتر نصیب مردم کرد او قیامهای مسلحانه ناکام بسیاری را در جهان یافته بود که فقط جنازههای بیشتر به ارمغان داشتند.
برای همین نقطه ضعف هر سلطهای را کشف کرده بود که پایداری با متانت و صلح است. اینکه خشونت، با خود خشونت میزاید و میافزاید و خشونت را فقط میتوان با ضدش شکست داد، قاعدهای منطقی که فیلسوفان همدوره اودر انگلستان بحث میکردند، کسانی مثل جان راولز مثل جیمز هنری مثل کلارک و بخصوص برتراند راسل، همان کسی که منطق کلاسیک را ابطال کرده بود، همان کسی که اثبات کرده بود استقرا کلاهی ارسطویی بر سر بشر بوده و هیچ جزیی را نمیتوان به کل تعمیم داد. نمیتوان برای جنایت یک نفر از یک قوم یا هزارها نفر از یک قوم همه آن قوم را جانی خواند. چون کل تابع جزئ نیست.
بحث خیلی فلسفی نشود اما درباره مجلات فلسفی دوره گاندی در لندن کمتر صحبت شده و تفاوت فلسفه آکسفورد و لندن و یا کمبریج و این تضارب آرا او را که جستجو گری جدی بود، پخته کرد. همان طور که ماندالا را در آفریقای جنوبی، نفوذ به حلقات تضارب فکری انگلیسی ساخت و پرداخت. هر دوی اینها در معرفت پویای فلسفه انگلیسی پرورده شده بودند، هر دو رنجهای تبعیض و تحقیر و آپارتاید را با پوست واستخوان لمس کرده بودند، هر دو از سلطهای رحمانه و شقی سیاستمداران انگلیسی نسبت به مردمشان و خودشان به ستوه آمده بودند اما هر دو یک کیمیای مشترک به نام محبت داشتند، اینکه به خاطر جنایات ارباب سیاست انگلیس و چه بسا بسیاری از عوام بریتانیایی، از همه انگلیسیها و فرهنگ و فلسفه و دانش انگلیسی متنفر نشدند.
آنها هنوز میتوانستند گروهی از خواص خردورز انگلیسی را دوست داشته باشند، آنها با محبت به جنگ نفرت رفتند، نفرت را در خود نهادینه نساختند. چرا که نفرت همان اسلحه مرگبار علیه آنان بود و این اسلحه تنها با ضدش که محبت بود در هم میشکست. با عشق. این همان پروژه ایست که ما نیز در انستیتوت مطالعات استراتژیک شروع کردهایم، یافتن ردپای عشق در تاریخ سیاسی خودمان، یافتن کیمیایی که عرفا و ادبای ما در آموزههای معرفتی درخشانشان در گلستان و بوستان سعدی در فتوت نامههای صنفی نوایی و جامی در کارنامه اردشیر پاپکان و در صدها متن گرامی برای ما به یادگار گذاشتهاند اما مکتوم و مغفول ماندهاند.
ما از همه آن تاریخ عزیز، با روایت عقده مندانه چند تاریخ نگار رنجور، جنگها و کشتارها و غیرتها را سوا کردهایم که فخر تاریخ ما نه بلکه ننگ آن بودهاند و اصل متون راهگشا را به تاق نسیان سپردهایم. ماندالا و گاندی به طور خاص، این چشم انداز نیکو را از سر برای ما کشف کردهاند، اینکه چطور شعر تاگور با آن همه مایه از محبت را میتوان در قالب قاعدههای منطق برتراند راسل و راولز بازخوانی کرد و از آن نقشه راهی برای پایان دادن به خشونت رسم کرد. نقشه راهی که در عشق پرورده شده و به صلح میانجامد.
صحبت را با شعری از تاگور شروع کردم و با شعری از او تمام میکنم.
گل کوچک
میشکفد و فریاد می زند
ای جهان عزیز
لطفاً تاریک مشو
* منبع: وبسایت فارسی انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان
وزیر خارجه هند از اعزام یک تیم فنی به سفارت این کشور در کابل خبر داد.
به گزارش شانا به نقل از ایرنا؛ رئیس ستاد مشترک نیروهای نظامی هند که مشاور وزیر دفاع این کشور نیز به حساب می آید جزو ۱۴ سرنشین این بالگرد از نوع مدل «Mi-۱۷V۵» بودند که در مجموع ۵ سرنشین آن کشته و ۲ نفر دیگر که نجات یافتند به دلیل شدت جراحت به شفاخانه منتقل […]
به گزارش شانا به نقل از ایرنا؛ رسانههای پاکستانی جمعه گزارش دادند: سفر از پیش اعلام نشده «آجیت دوال» مشاور امنیت ملی هند به افغانستان تا زمان فرود هواپیمای حامل وی در کابل مخفی نگه داشته شد. این مقام هندی درحالی چهارشنبه گذشته در کابل با رئیس جمهوری، رئیس شورای عالی مصالحه و مشاور امنیتی […]
طالبان در پاسخ به نگرانی هند از قدرت گرفتن آنان و سهیم شدن در دولت آینده افغانستان، اعلام کرد که خواهان روابط خوب و مثبت با کشورهای همسایه از جمله هند است.
دیدگاه بسته شده است.