نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
ورود به مباحث علمی ضرورتاً در گام اول نیازمند بازشناخت مفاهیم به کار رفته در آن است، چرا که دارا بودن زاویه دید قابل درک مشخص و تفسیر واقعی از مفهوم به صورتهای مختلف کمک خواهد کرد که برداشتها نسبت به مفاهیم و اصطلاحات علمی به یکدیگر نزدیکتر شود و درک مشترک و قابل قبولی […]
ورود به مباحث علمی ضرورتاً در گام اول نیازمند بازشناخت مفاهیم به کار رفته در آن است، چرا که دارا بودن زاویه دید قابل درک مشخص و تفسیر واقعی از مفهوم به صورتهای مختلف کمک خواهد کرد که برداشتها نسبت به مفاهیم و اصطلاحات علمی به یکدیگر نزدیکتر شود و درک مشترک و قابل قبولی برای خوانندگان در زمینه مباحث مطرح شده در آن حوزه مطالعاتی شکل بگیرد.
به هر میزان درک و شناخت از مفهوم مورد بحث شفافتر و دقیقتر باشد، دستیابی به اهداف مورد نظر در آن حوزه مطالعاتی و تبیین سایر بخشها سهلتر میشود.
بررسی ساده اصطلاح ژئوپلیتیک صلح (که پایه و دریچه تحلیلهای آینده برای نگاه به جهان است) نشاندهنده آن است که با وجود استفاده متعدد و مکرر از سوی صاحبنظران و افراد مختلف فاقد شفافیت و رسایی لازم قابل درک است. در این مبحث که مدخل ورود به مباحثی از دریچه ژئوپلیتیک صلح به جهان است، تلاش خواهد شد اصطلاح ژئوپلیتیک صلح را به صورت ساده و شفاف بیان کنیم تا از این طریق بتوان مباحث بعدی مطرح در این زمینه را بهتر درک کرد.
مفاهیم پایه: صلح و ژئوپلیتیک
مفهوم صلح: صلح از جمله مفاهیمی است که همواره از دغدعههای اندیشهها و مکاتب فلسفی بوده است که این خود چگونگی تعریف و مفهومسازی آن را دچار گستردگی و ابهام کرده است. در اینجا بنا نداریم که وارد این مباحث شویم، به صورت ساده و قابل فهم باید گفت صلح عبارت است از پیمان عدم تعرض، پیمان به نجنگیدن و پیمان همزیستی مسالمتآمیز به بیان دیگر پایان دادن به مناقشه و قطع جنگ است. نکتهای که باید در زمینه صلح دانست این است که صلح حالت مصنوعی دارد و باید برای دستیابی و حفظ آن تلاش و هزینه کرد.
مفهوم ژئوپلیتیک: ژئوپلیتیک از جمله حوزههای مطالعاتی است که دارای گستره وسیع کاربران است. این گسترده وسیع کاربران سبب شده است که تعاریف متعددی و گاهاً متناقض از این حوزه مطالعاتی ارائه شود. این چندگانگی و تعدد تعاریف از مفهوم ژئوپلیتیک هرچند سبب پربارترشدن این حوزه مطالعاتی از نظر تولید کارهای متعدد علمی شده است اما زمینه برای ایجاد و توسعه ابهام و دیدگاههای متفاوت و سطحی شدن کارها را فراهم آورده و سبب شده است توافق چندانی بین صاحبنظران در تعریف و کاربرد مفهوم ژئوپلیتیک شکل نگیرد. بررسی تعاریف و موضوعات مشترک در زمینه ژئوپلیتیک نشاندهنده آن است که هیچ یک از آنها دارای جامعیت و مانعیت کامل نیستند. این عدم جامعیت و مانعیت در تعریف مفهوم ژئوپلیتیک زمینه عدم دستیابی به تعریفی مورد توافق بین آنها را فراهم آورده است. با در نظر گرفتن این مسئله تلاش شده است که تعریف متفاوت و قابل اتکا در زمینه ژئوپلیتیک ارائه شود تا بتواند ضمن حفظ ماهیت وجودی این حوزه مطالعاتی دارای شفافیت و قابلیت درک نیز باشد. بر این مبنا میتوان ژئوپلیتیک را به صورت ذیل تعریف کرد:
ژئوپلیتیک دانش شناخت، کسب، بهرهوری و حفظ منابع جغرافیایی قدرت در مناسبات فروملی، ملی، منطقهای و جهانی است (جان پرور، ۱۳۹۶: ۲۸).
تعریف فوق، تعریفی جدید از مفهوم ژئوپلیتیک است که در آن تلاش شده است ضمن حفظ ماهیت وجودی ژئوپلیتیک عرصههای مورد بحث ژئوپلیتیک در مقیاسهای مختلف در نظر گرفته شود. از جمله ویژگیهای تعریف حاضر میتوان به سادگی، قابل فهم بودن، جامع و مانع بودن و از همه مهمتر مبنا قرار گرفته شدن برای همه زیر بخشهای مطرح در حوزه ژئوپلیتیک اشاره کرد.
ژئوپلیتیک صلح چگونه قابل تعریف و تشریح است:
قاعدتاً تعریف و تشریح ژئوپلیتیک صلح بر پایه مفاهیم پایهای شکلدهنده آن امکانپذیر است. مبتنی بر این مفاهیم شکلدهنده شاید بتوان ژئوپلیتیک صلح را این گونه تعریف و تشریح کرد:
ژئوپلیتیک صلح عبارت است از دانش شناخت، کسب، بهرهبرداری و حفظ منابع جغرافیایی قدرت در مناسبات فروملی، ملی، منطقهای و جهانی جهت دستیابی به صلح. به بیانی دیگر، استفاده و بهرهبرداری از منابع جغرافیایی قدرت جهت دستیابی و حفظ صلح (پایان دادن به مناقشه و جنگ) در مناسبات فروملی، ملی، منطقهای و جهانی را ژئوپلیتیک صلح میگویند.
شاید ذکر یکی دو مثال بتواند به ما در درک بهتر مفهوم ژئوپلیتیک صلح کمک کند. مثال اول: جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از بازیگران شکلدهنده مناسبات در مقیاسهای مختلف دارای منابع جغرافیایی قدرت متعدد و متنوعی است. از جمله این منابع جغرافیایی قدرت ایران میتوان به تنگه هرمز اشاره کرد. تنگه هرمز یک منبع جغرافیایی قدرت برای جمهوری اسلامی ایران است که به صورتهای مختلف از آن بهرهبرداری کرده و خواهد کرد تا از طریق آن مناسبات با بازیگران دیگر را جهت دستیابی به منافع و اهداف خود شکل دهد. در این میان ژئوپلیتیک صلح زمانی معنی مییابد که جمهوری اسلامی ایران از این منبع جغرافیایی قدرت به گونهای استفاده و بهرهبرداری کند که مناسبات بین بازیگران در مقیاسهای مختلف را به سوی دستیابی و حفظ صلح یعنی پایان دادن به مناقشات و جنگ سوق دهد.
مثال دوم: قاعدتاً در بیشتر مقالات و مطالب در زمینه ژئوپلیتیک ایران در مورد موقعیت برتر کشور خوانده و شنیدهایم. موقعیت برتر یکی از منابع جغرافیایی قدرت جمهوری اسلامی ایران است که میتواند به صورتهای مختلف بر مناسبات بین ایران و سایر بازیگران تأثیرگذار باشد. ژئوپلیتیک صلح زمانی مبتنی بر این منبع جغرافیایی قدرت معنی میدهد که بتوان از موقعیت برتر ایران در راستای دستیابی و حفظ صلح بین بازیگران در مقیاسهای مختلف بهرهبرداری کرد.
البته باید توجه داشت مناسبات بین بازیگران در مقیاسهای مختلف بر پایه یک یا دو منبع جغرافیایی قدرت شکل نمیگیرد (اگر چه برخی از منابع جغرافیایی قدرت برجستهتر و با اهمیت بیشتر هستند) بلکه حاصل منابع جغرافیایی قدرت چندگانه است که در قالب ژئوپلیتیک صلح باید بتواند آنها را به صورت کامل در نظر گرفت و مبتنی بر آنها تحلیل کرد.
در مجموع میتوان به صورت کلی گفت، ژئوپلیتیک صلح از جمله حوزههایی در دانش ژئوپلیتیک است که برگرفته از گفتمان انتقادی در طی دهههای اخیر روند رو به رشدی را طی کرده است و به یکی از حوزههای مهم در این دانش تبدیل شده است. از آنجا که صلح در مقیاسهای مختلف ناشی از کنش و مناسبات هم راستا و مسالمتآمیز بین بازیگران در مقیاسهای مختلف است و دانش ژئوپلیتیک این مناسبات را مبتنی بر منابع جغرافیایی قدرت مورد بحث و بررسی قرار میدهد، ژئوپلیتیک صلح میتواند با تأکید و بهرهوری از منابع جغرافیایی قدرت در راستای دستیابی و حفظ صلح مناسبات بین بازیگران را مطالعه و استراتژیهایی برای پایان دادن به مناقشات و جنگ بین بازیگران ارائه کند.
چرا ملتها شکست میخورند: ریشههای قدرت، رفاه و فقر که برای اولینبار در سال ۲۰۱۲ منتشر شد، کتابی از اقتصاددانان دارون عجم اوغلو و جیمز رابینسون است. این کتاب پژوهشهای قبلی نویسندگان و بسیاری از دانشمندان دیگر را خلاصه و عمومی میکند. رابینسون و عجم اوغلو با تکیه بر اقتصاد نهادی جدید، در نهادهای سیاسی […]
کتاب حاضر گفتگویی است میان دو اندیشمند معاصر عرصه سیاست بینالملل، (نوام چامسکی و ژیلبر آشکار). چامسکی استاد زبانشناسی و نظریهپرداز و منتقد سیاستهای آمریکا و دارای وجههای جهانی است. آشکار نیز شهروندی فرانسوی با اصلیتی لبنانی صاحبنظر مسائل سیاسی و مقالهنویس نشریه لوموند دیپلماتیک است، به تدریس علوم سیاسی و روابط بینالملل در دانشگاههای […]
هدف اصلی سیاست خارجی، حفظ و تقویت منافع ملی کشور و تعزیز رفاه اجتماعی و امنیت در سطح بینالمللی است. عواملی مانند قدرت نرم، تأثیرگذاری فرهنگی، رقابتهای منطقهای و جهانی، تغییرات جغرافیایی و اقتصادی، تهدیدات امنیتی و موضوعات محیطزیست نیست میتواند بر تعیین سیاست خارجی یک کشور تأثیرگذار باشند. همچنین، عوامل داخلی مانند سیاستهای داخلی، نظام سیاسی، ارزشها و اعتقادات جامعه، نیازها و نیازمندیهای اقتصادی و اجتماعی نیز بر سیاست خارجی تأثیر میگذارند.
حامد کرزی، رئیس جمهور پیشین افغانستان در پیامی خواستار بازگشایی مکاتب دخترانه و آغاز گفتگوهای ملی برای تضمین صلح و ثبات در کشور شد.
دیدگاه بسته شده است.