نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
در کوچهپسکوچههای کابل، جایی میان دود سیگار و بوی برگر، گاهی آدمهایی را میبینی که بیشتر از آنچه نشان میدهند، پنهان کردهاند. این روایت، نوشتهی حسین مدنی است؛ نویسندهای که با زبان کوچه و بازار، طنز تلخ و نگاه تیزبین اجتماعی، تصویری چندلایه از جامعهی شهری افغانستان ارائه میدهد. مدنی در این متن، با مهارت خاصی از زبان محاورهای بهره میگیرد؛ واژهها و اصطلاحاتی که نهتنها شخصیتها را زنده میکنند، بلکه فضای فرهنگی و اجتماعی را نیز بهخوبی بازتاب میدهند. شخصیتهایی مثل فواد، استاد، و راوی، هرکدام نمایندهی یک تیپ اجتماعیاند؛ تیپهایی که در تضاد میان صداقت و ریا، سادگی و تظاهر، درگیرند. این روایت، قصهی یک برخورد ساده در یک دکان غذاخوریست؛ اما در دلش، تضادهای فرهنگی، ریاکاریهای اجتماعی و فاصلهی میان «بودن» و «نمایش دادن» را فریاد میزند. فواد، با سیگار و صداقت، و استاد، با نکتایی و نقاب، دو چهره از یک جامعهاند؛ جامعهای که گاهی دروغ را با پالیش میپوشاند و صداقت را با خاک.