نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
حمله مرگبار در قلب اسلامآباد، پایان رسمی توهم «عمق استراتژیک» پاکستان بود. اسلامآباد اکنون مجبور است با نیرویی بجنگد که دههها از آن حمایت میکرد. این چرخش قاطع سیاست، فشار منطقهای لازم برای تضعیف پایههای قدرت طالبان افغانستان را فراهم میآورد و به خواست عمومی برای برچیده شدن این رژیم جامه عمل میپوشاند.
تنش میان طالبان و پاکستان، حاصل افزایش حملات تحریک طالبان پاکستان پس از قدرتگیری طالبان در کابل است؛ بحرانی امنیتی با ابعاد منطقهای، سیاسی و ایدئولوژیک. درخواست ده میلیارد روپیه از سوی طالبان برای انتقال اعضای تیتیپی، نشانهای از معاملهگری امنیتی آنان است. این بحران، بیش از یک مناقشه مرزی، بخشی از بازی قدرتهای جهانی است.
درگیری طالبان و پاکستان بیش از آنکه جنگی واقعی باشد، نمایشی برای مشروعیتبخشی به طالبان در قامت دولت ملی است. این تنشها با هدف بازسازی موازنه قدرت منطقهای طراحی شدهاند و رسانهها با برجستهسازی شعارهای وطنپرستانه، طالبان را از یک گروه افراطی به چهرهای قابل مذاکره در سطح بینالمللی بدل میسازند.
پاکستان با تغییر لحن دیپلماتیک و تهدید به واکنش نظامی، حمایت خود از طالبان افغانستان را مشروط به رفع نگرانیهای امنیتی کرد. استفاده از اصطلاح «رژیم طالبان» بهجای «دولت موقت» نشاندهنده کاهش مشروعیت این گروه در نگاه اسلامآباد است. این تغییر، واکنشی به حملات طالبان محسوب میشود.
وزیر دفاع پاکستان پرده از واقعیتی تاریخی برداشت: طالبان را با همکاری آمریکا ساختیم، اما حالا به تهدیدی غیرقابل اعتماد بدل شدهاند. این اعتراف، نهتنها گذشته را زیر سؤال میبرد، بلکه آینده امنیت منطقه را نیز به چالش میکشد؛ جایی که طراحان دیروز، امروز در برابر ساختههای خود ایستادهاند.
پس از درگیریهای مرزی خونین در اکتبر ۲۰۲۵، پاکستان با متهمکردن طالبان افغانستان به حمایت از تروریسم، این گروه را «رژیم غیرمشروع» خواند و خواستار تغییر ساختار قدرت در کابل شد—تحولی که نشاندهنده پایان اتحاد استراتژیک اسلامآباد با طالبان و آغاز فصلی جدید از تقابل منطقهای است.