رهبران و تأکید بر حیات سیاسی فرزندان!
انتقاد از سران حکومت، مخصوصاً از شخص رئیس جمهور غنی آنهم پس از آغاز اصلاحات اداری در کشور و به کار گماشتن چهرههای جوان و تحصیلکرده در رأس ارگانها و نهادهای مهم حکومتی، به بخشی از دغدغهها و تلاشهای روزمره برخی از رهبران احزاب، مقامات پیشین و … تبدیل شده است؛ انتقادهایی که بیشتر از سرناسازگاری با اصلاحاتی که باعث شده است آنان از حلقه قدرت و ثروت به دور مانند نشأت گرفته است.
حکومت پیشین با وجود کمکهای سرسامآور مالی و حمایتهای فراوان جامعه جهانی برای بازسازی افغانستان، اما نتوانست آن را به خوبی مدیریت و برای اساسگذاری زیربناهای اقتصادی افغانستان در بخشهای مختلف صحی، آموزشی، خدماتی و … به مصرف برساند. پولهای زیادی که به گفته «سیگار» حساب دقیقی از آن موجود نیست و بسیاری از مقامات حکومت پیشین هنوز هم متهم به فساد، اختلاس و حیفومیل کمکهای خارجی به افغانستان هستند.
جنگهای داخلی و اقتصاد مبتنی بر آن، باعث ظهور رهبران قدرتمند و ثروتمندی شد که اکنون هرکدام از آنان بخشی از شاهرگهای اقتصادی کشور برای واردات کالاهای اساسی را در دست خود دارند. پولهای هنگفت و سرشاری که از منابعی نامعلوم به دست آنان میرسد افزون بر تمایز زندگی آنان با شهروندان عادی، همواره باعث شده است تا با صرف آن، خود و فرزندانشان در انتخاباتهای مختلف و همچنین به دست آوردن پُستهای مهم حکومتی نسبت به شهروندان عادی دست بالا داشته باشند.
بسیاری رهبران احزاب و مقامات پیشین که هر کدام خود مالک و یا عضو ارشد یکی از احزاب و یا تشکیلات سیاسی هستند همواره بر مردمی بودن خود و حمایتهای مردم از خود و تشکیلات خود تأکید میکنند. اینگونه افراد در بسیاری مواقع – در صورتی که خود یکی از مقامات عالیرتبه حکومت نباشند و حتی گاهی اگر هم باشند- تمام چالشهایی همچون ناامنی، بیثباتی سیاسی، فقر و … را به گردن رئیس جمهور میاندازند و او را فردی متعصب، ناکارآمد، قومگرا و فاقد توان لازم برای اداره کشور قلمداد میکنند و خود را فرشته نجاتی میدانند که میتواند کشور را از ورطه نابسامانی برهاند.
در صورتی که اکثر آنان چه در حکومت اسلامی مجاهدین و همچنین در حکومت آقای کرزی چند دور به عنوان معاون رئیس جمهور و همچنین وزیر یکی از وزارتخانهها از تمام صلاحیتهای لازم برخوردار بودهاند؛ اما نداشتن دانش و توان لازم برای پیشبرد امور و همچنین نگاهی منعطف به خود، نه شهروندان، باعث شده است تا فرصتهای زیادی را به نفع خود از امکانات و امتیازات حکومتی، مصادره کنند.
حکومت با به کارگیری جوانان تحصیلکرده از طبقات و اقشار مختلف جامعه در تلاش است تا کشور را با توان و انرژی جوانان که نیروهای کارآمد جامعه هستند، اداره کند. تلاش برای ایجاد شفافیت در عواید و درآمدهای ملی، تأکید بر گام برداشتن به سوی دولت الکترونیک، شفافیت در پروسه استخدام و … گامهای مهمی در راستای بهبود وضعیت کشور به شمار میرود؛ گامهایی که صاحبان زر و زور که همواره برای به دست آوردن امتیازات از آن (زر و زور) استفاده کردهاند آن را برنتابیده و از راههای مختلف در پی ایجاد چالش در مسیر اصلاحات هستند.
اما قطعاً ثمرات اصلاحات اداری و بنیادی در شیوههای حکومتداری را به آسانی و در کوتاهترین مدت نمیتوان شاهد بود؛ بلکه اندکی زمان نیاز است تا بتوان از این وضعیت عبور کرد. بر شهروندان آگاه است تا با درک واقعیتهای موجود و به یاد داشتن کارنامههای چهار دهه اخیر کسانی که اکنون خود را «دایه مهربانتر از مادر» برای افغانستان و شهروندانش میدانند؛ اما فکری به جز نامزد کردن فرزندانشان در پارلمان و به دست آوردن پستهای مهم حکومتی برای خود و آنان، ندارند، با عبور از آنان به نیروهای جوان و تحصیلکردهای که «افغانستان را برای همه افغانها» میخواهند باورمند باشند.
- ناشناس